گزارش صعود به زرین کوه ؛ آقای مهدی سهیل فرید
گزارش تصویری صعود خط الرس زرین کوه به سیاه لیز وشناسائی بخشی از منطقه تاریخ اجرای برنامه :28/6/86
مدت زمان اجرای برنامه : 3 روز
افراد شرکت کننده : 1.هادی صابری( سرپرست برنامه) 2.محمد والی نژاد3.مهدی سهیل فرید
منطقه اجرای برنامه : البرز غربی {منطقه طالقان ) توضیحاتی مختصر درمورد منطقه: شهر طالقان یکی از شهر های دیدنی توابع استان تهران است که در100 کیلومتری کرج واقع شده است.شخصیت های زیادی از این خته برگی ازتاریخ را رقم زدن بدون شک نام ایت الله طالقانی یکی از این نام هاست که یادآوراین شهراست.این شهر جاذبه های دیدنی زیادی داره طبیعتی بکر...مناظری زیبا...تنوع پوشش گیاهی منطقه...رودهای خروشان و پر آب و .. حیاط وحش (حیوانات وحشی شامل خرس سیاه و قهوه ای .عقاب .شاهین و...کل.بز کوهی...)به تازگی سدی بزرگ تاسیس شده که نقش مهمی در شکوفائی واقتصادشهر داشته محصولات کشاورزی...داروهای گیاهی ..دام داری و...نیز نقش بسزائی دراین زمینه داشته.شهر طالقان با مردمی خون گرم دارای 80 پارچه آبادی و جمعیتی در حدودصدهزارنفر است. و اما گزارش برنامه : طبق قرارقبلی ساعت 4صبح بایک دستگاه مینی بوس مقصد را به سمت ده نارین واقع درشمال شرقی طالقان ترک کردیم ساعت 7.30 به منطقه رسیدیم و بعد چک لوازم حرکت را به سمت قله زرین کوه شروع کردیم قله زرین کوه با ارتفاع 4200 بلندترین قله ناحیه است که حد فصال آن در خط الرس قله سیاه لیز قله ورزاکول قرار دارد به ارتفاعات 4000 متر.
این عکسو تو ماشین گرفتم دره طالقان هنگام طلوع خورشید زیر ابری غلیظ زیبایی خود را دو چندان می کرد
نمایی از مسیر حرکت از ده ناریان
نمائی از مسیر صعود خط الرس
جولوتر نمای شرقی زرین کوه
بعد از چند ساعت پیاده روی به مسیر سنگی رسیده که با دست به سنگ شدن بعد از چند ساعت این قسمت را پشت سر گزاشتیم و وارد منطقه حصار شدیم
بعد از دست به سنگی نفس گیر به منطقه حصار رسیدیم که در چند صد متری زیر قله اقدام به چادر زدن و شب مانی می کنیم که در درگیر بادهای سنگین نشویم گاهی اوقات باید تنها در انتظار قله نشست و این انتظار عجب لذتی داره....دقیقا عین انتظارهای زندگی... رسیدن به قله ای که در چند قدمی هست اما نه حالا...
نمائی از مسیری که پشت سر گزاشتیم تا زیر قله
غروبی زیبا و دل نشین را به نظاره نشستیم ...غروبی که سالیان سال هست در گزر هست اما کو چشمی...احساسی...فکری....
فردای آن روز در چند قدمی قله .... قله ای که استوار و پا برجاست و این ما بودیم که در می گذشتیم ....روزها...ماها ...سالها...قرنها....اما قله ها پا بر جا ....
اولین منظره ای که پیش رویمان قرار گرفت بر فراز قله ...جای سخن گفتن نیست در برابر این همه بزرگی وصف نا پذیر.....
عکس از قلل اطراف...
مسیر کندوان
رشته کوه سامان و قله آن
عکسی دسته جمعی بر فراز ابرها....سنگ چین های قله عکاسی بدی نکردن....
مسیرخط الرس برگشت به سمت قله ورزا کول
سنگ معرف به کشتی که بغل قله ورزاکول هست وبسیار زیبا و بزرگ یاد آور کشتی حضرت نوح بر قله پیروزی..... زیر آن یک یخچال دائمی هست و مسیر فرود ما به سمت دریاچه ها
نمائی از بالا به دریاچه هاکه حاصل آب شدن یخچال دائمی هست ....
در کنار دریاچه ها چادر زدیم تابه شناسائی محل بپردازیم وشب را هم همانجا بمانیم
بعد از کمی استراحت و آب بازی در دریاچه به شناسائی محل پرداختیم
مهی غلیظ دره پائین دریاچه را پوشانده بود
فردای آن روز بعد از فتح قله دوم (ورزاکول) در مسیر قله آخر (سیاه لیز)
بعد از فتح قله سوم از بغل همان قله که سینه کشه بلندوپر شیبی نیز داشت اقدام به فرود کردیم و بعد از چند ساعت به نزدیک ده رسیدیم
نمائی از رودخانه پرآب ناریان ده
ودر آخر این آقا خره بود که ما را با نگاهاش بدرقه کرد...
جایه همه دوستان را خالی کردیم....
عکسهای خاص از برنامه
از بالای قله که نگاه می کردیم یک صلیب سنگی بسیار بزرگ از دل کوه مقابل بیرون زده بود که رفته رفته در دل مه روی از ما بر گرداند و واقعا عجیب و زیباا بود بی شک هر کس که نگاه می کرد یاده روح القدس می افتاد
گلهای زیبا در ارتفاعات که در لا به لای سنگ های سخت روئیده بود که نشانگره زندگی هست... زندگی که در جریان هست و به یاد شعر سهراب که میگه
زندگی خالی نیست ...
مهربانی هست ...
سیب هست ... ایمان هست ... آری ... آری... تا شقایق هست زندگی باید کرد ...زندگی باید کرد....
در سمت دریاچه که ارتفاع آن به 3700 می رسید فسیلهای بسیاری به چشم می خورد که نشانگره این بود که این منطقه به طور کامل زیر آب بوده. فسیلهای زیبائی همچون این حلزون از منطقه برای مطالعه جمع آوری کردیم.
کفشدوزک بخت برگشته ای که از دست این بنی بشر به ارتفاعات پناه برده بود و روی سنگ داشت آفتاب می گرفت اما با دیدن ما حیونی زیر لب گفت بابا تو نوک قله هم دست از سر ما بر نمی دارید
پروانه ای که در حال خوردن بود البته تو ماه رمضان داشت یواشکی روزه خواری می کرد که من مچشو گرفتم خدا به خیر کنه چند تا شلاق می خره...
هادی صابری در حال تمرکز کردن اومنم تو آب یخ البته بعد از مدتی آوردیمش رو آتیش تا یخاش باز شه
عکسی از رخ شمالی قله ورزاکول در دریاچه
اینم عکس پاینی برنامه یک غروب دل انگیز از پشت کوه ها
با آرزوی موفقیت و فتح قله های زندگی برای یکا یکه عزیزان...
دوستانی که عکسهای بیشتری در ابعاد بزرگتر از برنامه میخوان با من تماس بگیرند
|