سلسله خاطرات زمستاني
دراولین روز زمستان1389 یادی میکنیم ازهمشهریان جان باخته درسانحه بهمن1314
یکی ازمهمترین اهداف این وب سایت مدون نمودن پیشینه وگذشته ناریان بوده وهست ودرهمین راستا اقدام به جمع آوری مطالب ومسنداتی هستیم تابا ایجاد ارتباط بین آنها بتوانیم دیرینه روستایمان رابرای نسل فعلی وآتی مکتوب کنیم که حقیقتا کار بسیارمشکلی است ولی اعتقاد داریم درصورتیکه کمک وهمکاری واراده جمعی وجود داشته باشد این کارممکن وعملی خواهد شد. لذا دست کمک به سوی همه عزیزانی که میتوانند دراین زمینه مارا یاری کنند درازمی کنیم ودرخواست می نمائیم هرگونه دست نوشته یا نقل قول مستندی دردسترس دارند را جهت درج درسایت دراختیارقراردهند.
آنچه درزیرمی خوانید گامی کوچک برای تحقق این مهم است .
به گفته آقايان امامقلي صابري وعلي اشرف رزاقي وخانم سيده عشيرا ميرغياثي وجمعي از پيرمرد هاي روستايمان وهمچنین به استناد سند مثبته ای که توسط آقای موسی شریف کاظمی(صادقعلی)دراختیارمان قرارگرفت (که تصویرآن درانتهای این مطلب آورده شده).
در قديم الايام با فرارسیدن فصل پاييز درروستايمان كاربرداشت محصولات كشاورزي وجمع آوري علوفه به پايان مي رسيدوفصل سرما از راه مي آمد. برخی ازمردان براي تا مين مخارج زندگي راهي شهرهاي شمالي كشورمان مي شدند چند ماه به دور از خانواده به كار وتلاش مي پرداختند. نزديك عيد به آغوش خانواده برمي گشتند درروزپنجشنبه بیست وششم ذیقعده هزاروسیصدوپنجاه وچهارهجری قمری معادل24/11/1314هجری شمسی ومصادف با13/2/1336میلادی(هفتادوپنج سال قبل) خانواده هاي در روستايمان چشم انتظار شوي شان يا مادراني در انتظار پسر جوان خود يا دختران وپسراني در انتظارپدر شان بودند . آري زمستاني پر برف وطاقت فرسا بود زمستاني دراز و طولا ني كه اين درازا انتظارها را طولاني تر مي كرد. هشت مرد نارياني به نام هاي
1- مرحوم مشهدي رضا رزاقي پدر مرحوم گلچهره همسر مرحوم حاج ولي صابري
2- مرحوم محمد صابري پدر مرحوم احمد و رضا وآقاي محمود صابري
3- مرحوم رستم صابري برادر مشهدي عقيل واكبر صابري
4- مرحوم سيد حسن ميرغيا ثي پسر مرحوم سيد غفاربرادر مرحوم سيد ياسين وعلاالدين ميرغياثي
5- فتحعلي شريف كاظمي پسر مرحوم قادر علي و عموي مرحوم حاج حاتم شريف كاظمي وآقايان نظام ودلاوروهمت شريف كاظمي
6- نظام شريف كاظمي پسر مرحوم قادر علي و عموي مرحوم حاج حاتم شريف كاظمي وآقايان نظام ودلاوروهمت شريف كاظمي
7- مرحوم مشهدي اسماعيل شريف كاظمي(پدرمرحوم اصغرشریف کاظمی وهمسرمرحومه عظیمه) تنها بازمانده از حادثه بهمن
8- مرحوم حسن شريف كاظمي پسر مرحوم لطف الله برادرمرحوم رحمت الله وعموي آقايان حسن واسحق شريف كاظمی
9- ويك نفراز روستاي مجاورناريان(ديزان)
آنهاپس از چند ماه دوري از خانواده وكار در عباس آباد مازندران از راه كلاردشت راهي ناريان مي شوند ويك شب رادر كلار دشت سپري مي نمايند واز راه انگوران به سمت موطن خود حركت مي كنند.اين كاروان از گردنه اي موسوم به گدوك عبور مي كنند. مرحوم مشهدي اسماعيل شريف كاظمي پدر مرحوم اصغر شریف کاظمی يكي ازاعضاي اين گروه بود بنا به تعريف ايشان كه اين گروه از ارتفاع گردنه كه بعلت بوران ديواري از برف را تشكيل شده بود به پايين پريدند وپس از كمي طي مسافت .به جايي رسيدن كه ارتفاع زياد برف راه را براي اين جمع مسدود كرده بود وامكان ريزش بهمن داشت واين گروه را براي مرگ آماده نمود آري اين مردان راهي نه به جلو داشتند ونه راهي به عقب اگر جلو مي رفتند احتمال سقوط بهمن بود وراهي به برگشت بعلت پريدن از ارتفاع نداشتند. به گفته مرحوم اسماعيل گروه در تيغ كوه عامل فاجعه گرد هم نشستند . راه را بارها بررسي نمودند پي به خطر راه بردند ومتوجه شدند که اين راه آبستن فاجعه اي بس بزرگ است كه مي تواند اين نه مرد را به نيستي بكشاند .در آخر تصميصم گرفتند تنها راه يعني ريسك عبور از كانون خطر را بپذيرند بار ديگر گرد هم نشستند اين بار نه بخاطر بررسي راه وچگونگي عبور، بلكه بخاطر خداحافظي وطلب بخشش از همديگر ونوشتن وصيت نامه همه از همديگر طلب بخشش مينمايند، بله در اين جمع آقاي نظام شريف كاظمي ظاهراً با سواد بود وطلب كاريها وبدهكاري ها را مكتوب ميكند ودر نه كاغذ جداگانه مي نويسند وبه همديگر ميگويند هركه در اين جمع سلامت به ناريان رسيد اين وصيتنامه را به خانواده ديگران برساند وهمچنین سلام هاي گرم اين گروه راكه بعد از ماه ها انتظار خواستند به ديدار خانواده بروند به خانواده ودوستان برسانند .خدا حافظي آخر را مينمايند مشهدي اسماعيل تنها بازمانده اين گروه نفر اول حركت مينمايد وبقيه گروه پشت سرايشان نيمه سينه كش كوه را رد كرده بود ند كه ناگهان صداي شكستن برف به هوا برخاست مشهدي اسماعيل كه از همه جلو تر حركت مينمود باد حاصله از حركت كوه برف وي را پيشاپيش بهمن حركت ميدهد وخارج از دره روبرو پرتاب مي نمايد كه اين باعث نجات وي ميشود واين برف سهمگين هشت نفر باقي مانده را به كام مرگ ميكشد در زير خروارها برف مدفون ميشوند . اسماعيل بر اثر شدت ضربه وارد شده بعد مدتي به هوش مي آيد به عمق حادثه پي مي برد متوجه ميشود همسفرانش رفتند ووي تنها مانده بود .در اين تنهايي تصميم مي گيرد به سمت روستاي انگوران برگرددنزديك تراز ناريان بود كه حالا با آمدن بهمن راه براي برگشت باز شده بود با اندوهي بزرگ به سمت انگوران حركت مينمايد ودر نااميدي مطلق از مردم روستاي انگوران كمك طلب مينمايد شايد با اين كار خواست دين خود را نسبت به همسفرانش اداء نمايد مردم اين روستاي همسايه ناريان هم حضور در محل حادثه رساندند برف همانند كوهي بزرگ همه را مدفون نموده بود كاري از پيش نمي توانستند ببرند. جوانان روستاي انگوران مشهدي اسماعيل كه حالا تنها شده بودو همسفرانش به ديار باقي رفته بودند واين سفير خبر مرگ هشت نفررا تا روستاي ناريان همراهي نمودند.كودكان خبر بابا يشان همسران جوان خبر شوي شان مادران خبر جوانان خود را همه وهمه خبر را از اسماعيل مي گرفتند همه از مسافران بدون برگشت خود جويا مي شدند آري اين مرد خبر مرگ سيد حسن،نظام،فتحعلي،مشهدي رضا ،مشهدي محمد،رستم، حسن ، را به نارياني ها ميدهد وخانواده اين عزيزان به سوگ مينشينند آن سال شدت بارندگي بحدي زياد بود كه اين خانواده هاي معزي براي ديدن جنازه عزيزانشان حداقل بايد سه ماه تا زمان گرم شدن هوا صبر ميكردند. اين سه ماه شايد براي خانواده هاي داغدار بيشتر سه سال طول كشيد به گفته خاله سيده عشيرا ميرغياثي (عروس قادرعلي يعني همسرمرحوم حضرتقلي) دو برادرشوهر ش را در اين حادثه از دست داده بود تعريف مي نمايد: كه در اين سه ماه به همراه مادر شوهرش گل ننه هر هفته دو مرحله به محل حادثه ميرفتند شايد گل ننه نشاني از جوانان خود بيابد. تمام مردم روستا براي پيدا كردن گمشده ها تلاش ميكردند در آن زمان اسماعيل خان صابري پدرمرحوم يحيي وذكريا و..صابري كدخداي ناريان بود به دستور وي عده اي از جوانان چادري در منطقه اي به نام كامكي لات بر پا نمودند وشبانه روز تلاش مي كردند تا جنازه ها را بيابند . خاله عشيرا گفت : شب بيست وهشت صفربود(روزچهارشنبه 28 صفر1355هجري قمري معادل24/2/1315 هجری شمسی و13/5/1936 میلادی) گل ننه نااميد ازهمه جا به ائمه اطهارروي مي آورد درآن شب نذر ميكند ونان مي پزد وآنرابه عزا دارنی که درمسجدناریان بودند خيرات مي كند ودور قبرستان ناريان كه مكاني مورد احترام بود چند بار طواف می کند سپس من وگل ننه(مادرشوهرم) بار ديگر به محل فاجعه رفتیم به محض رسیدن به محل مرحوم عبادالله صابری خبرداد كه اولين جنازه ( يعني مرحوم نظام) پيدا شد. آري نذر گل ننه برآورده ميشود به جنازه جوانش مي رسد از آن روز به بعد جنازه ها يكي پس از ديگري پيدا ميشود به گفته راويان تمام جنازه كاملاً سالم ويخ زده بودند ، بجزجنازه مرحوم مشهدي رضا كه پيكرش درقعر دره ودرمحل عبورآب قرارگرفته بودكمي متورم شده بود . بله اين مسافران را درپاي همان كوه مرگبار (كامكي لات ) دفن نمودند خانواده هاي اين عزيزان چند روزي در كنار مزار عزيزانشان بودند سپس به روستا برگشتند .وسالها در فراق عزيزانشان به سوگ نشستند.
خاله عشيرا نقل كرد: من شاهد بودم که توشه سفر اين عزيزان كه در كوله ها بود مثل قند ونان و....پس ازگذشت حدود سه ماه كاملاً سالم بودند.
آری اينها مسافراني بودند كه هيچگاه به مقصد نرسيدند مزارشان هنوز درهمان مكان باقي است و كوهنوردان هر گاه از آنجا عبور مي كنند يادي از اين عزيزان ميكنند عمق اين فاجعه به حدي زياد بودكه گذشت زمان نتوانست اين اندوه را از دل مردم مهربان ناريان بزدايد با هر پير مرد يا پير زني در باره اي حادثه صحبت مي كردیم آهي مي كشيدند وخدا بيامرزي ميگفتند به شرح ماوقع مي پرداختند ماهم به نوبه خود در پايان فرصت را مغتنم مي شماريم از خداوند منان طلب آمرزش براي اين بزرگوران مينماييم واز خوانندگان گرامي تقاضا منديم براي شادي روح اين عزيزان صلواتي بفرستند وبرایشان طلب آمرزش نمایند .
درتاریخ پنجم محرم 1355هجري قمري معادل3/1/1315هجری شمسی و22/3/1396میلادی مرقومه زیر درحاشیه "فردتعزیه" توسط مرحوم میرزالطف الله شریف کاظمی پدرمرحوم رحمت الله شریف کاظمی (پدرمرحوم عزت وآقایان حسن واسحاق شریف کاظمی)نوشته شده ، برای مستند نمودن گفته های فوق مورد استفاده قرارگرفت . برخود فرض می دانیم و فرصت را مغتنم شمرده ازآقای موسی شریف کاظمی(صادقعلی) به خاطردراختیارقراردادن این دست نوشته تشکر وقدردانی می نمائیم.
ازهمه عزیزانی که به هرشکلی میتوانند مطلب فوق را کامل ترنموده ویا درصورت وجوداشتباه آنراتصحیح کنندویا نقطه نظرخاصی دراین خصوص دارند تقاضاداریم درانتهای همین صفحه برروی لینک ارسال نظر جدید کلیک نموده ومطالب خود را درج نمایند
درپایان به دست اندرکاران امورفرهنگی ناریان پیشنهاد می نمائیم : چون براساس گفته ها تا نزدیکی محل مزارنامبردگان جاده امتداد دارد. دربهارسال90 اردو خانوادگی ازهمشهریان را ساماندهی وبرنامه ریزی نموده ویک سفریکروزه متنوع وخوب راتدارک نمایند تااینکه ما همیشه خودرادرمراسم رسمی ملاقات نکرده بلکه دریک سفرتفریحی گردهم آئیم و ازطرف دیگر ضمن اهداگل و تهیه سنگ یادبود روح آن عزیزان هم پس ازحدود76 سال بادیدن نوادگان شان شاد شود.