گرامی داشت یاد مرحوم علی میرزا صابری
زندگی نامه بسیجی جانباز
علی میرزا صابری علی میرزا صابری
فرزند مرحوم احمد صابری و برادر شهید, حسین صابری, در سال 1347 در روستای ناریان یکی از روستاهای شهرستان
طالقان دیده به جهان گشود. دوران ابتدایی و راهنمایی را در همان روستا سپری کرد.
او در سال 1364
به همراه آقای احمد علی صابری، فرزند مرحوم مشهدی حسین، مسئولیت پایگاه بسیج
روستای ناریان را به عهده داشت و در همان سال به عنوان بسیجی داوطلب به جبهه های
دفاع مقدس اعزام شد. اولین اعزام او به جبهه های نبرد حق علیه باطل در تاریخ
دهم خرداد1364 برای به مدت 3 ماه بود و در تاریخ نوزدهم فروردین 1365برای دومین بار در جبهه حضور
یافت که از ناحیه دست مجروح شد و آثار شیمیایی شدن نیز در جسم او مشخص گردید که
تحت درمان قرار گرفت. وی با گذراندن 2 سال دوره ی بهورزی در آموزشگاه شهید دیالمه
کرج به عنوان اولین بهورز خانه بهداشت ناریان مشغول به کار شد که در این امر نهایت
تلاش و پیگیری های لازم در خصوص رسیدگی به
سالمندان و بیماران و محرومین جامعه را انجام می داد.
او از سال 1365
تا 1373 به مدت 8 سال سابقه خدمت به مردم روستا را داشت و پس از او همسرش خانم
فاطمه صابری به عنوان دومین بهورز به مردم روستا خدمت نمود.
ایشان در اواخر
سال 1372 بر اثر جراحات باقی مانده از دفاع مقدس بیمار شدند و پس از طی مدت زمانی
که از بیماریش گذشت در سومین روز از بهار سال 1373 دار فانی را وداع گفت و در قطعه
شهدای روستای ناریان به خاک سپرده شد.
گوشه ای از وصیت
نامه بسیجی جانباز علی میرزا صابری
با درود فراوان
به محضر پاک امام زمان (عج) و رهبر کبیر انقلاب اسلامی قبل از هر چیز از خانواده
ام از دوستانم و از تمام کسانی که به هر نوعی در پیروزی این انقلاب و پیروزی این
حماسه بزرگ دخیل یا شاهد بودند تقاضا دارم که برای نسل آینده توضیح دهند که چگونه
این کشور به دست متجاوزان قرار نگرفت و خون چه انسان های بزرگی ریخته شد تا پرچم
اسلام دوباره در این کشور برافراشته شود و از دوستانم می خواهم همیشه یاور محرومان
و مستمندان باشند و جلوی ظلم به آنها را بگیرند.
یک خاطره از
روزهای دفاع مقدس
شب عملیات بود و
حمله ی گردان آغاز شده بود. عملیات بسیار سنگینی بود که از زمین و آسمان توپ و گلوله شلیک می شد. در آن زمان من ناخواسته به
سمت قرارگاه دشمن کشیده شدم و در آن مسیر بودم که حس کردم مسیر را اشتباه طی کرده
ام. در آن هنگام با خود فکر می کردم خدایا من اسیر نشوم که به تازگی برادرم شهید
شده و خانواده ام طاقت یک داغ دیگر را ندارند که در آن هنگام مردی با ظاهری آراسته
و نورانی پیدا شد و از من پرسید که اتفاقی افتاده که مضطرب هستی؟ گفتم راه را گم
کرده ام و او راه را به من نشان داد کمی که از او دور شدم وقتی به پشت سر نگاه
گردم اثری از آن مرد نبود و من به گردان خود بازگشتم.
خبر تصویری مندرج در این لینک هم به یاد مرحوم علی میرزا صابری در سال87 درسایت درج شده بود, که دیدن آن خالی از لطف نیست. یادش گرامی درپایان از آقای محسن صابری , فرزند برومند و یادگار آن مرحوم که مطالب و عکسهای بالا را برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره پدر, برای سایت ناریان ارسال کردند تقدیر وتشکر نموده , برای شادی روح مرحوم علی میرزا و برادر شهیدش دعا می کنیم.
|