سروده های آقای احمد ترابیان
☆☆ نــاریــان ☆☆ بیا از ناریان گویم برایت ببین چندین سجایا دارد این ده ولی در اصل اسمش نوریان است چه اسم با مسمی دارد این ده در اول چون نگینی روی خاتم به اوج قله مأوا دارد این ده دهی اندر بلوک طالقان است ز هر ده بیش سکنا دارد این ده ز سیصد خانوار روستایی به اندک بیش و کم جا دارد این ده بود طول محلش بیش از هزار گز دو سیصدتر پهنا دارد این ده یکی رودی به قلب ده روان است چه رودی مثل دریا دارد این ده بود دور و برش چشمه فراوان بسی آب گوارا دارد این ده فضایش پاک از آلودگی هست شمیم روح افزا دارد این ده بهارانش بهشت جاودان است زمستان سرد و سرما دارد این ده درخت سیب و گیلاس و آلبالو فواکه حد اعلا دارد این ده هوایش فصل تابستان لطیف است بهشت روی دنیا دارد این ده چه زیبا هست زیر سایه بید صفا لا حد و احصاء دارد این ده بسان وادی ایمن بود این شباهت همچو سینا دارد این ده به هر سو گر روی بهر تفرج نهایت دیدنی ها دارد این ده بود تخت سلیمان هم جوارش چو آصف برخیا ها دارد این ده یکی مسجد بسان عالی قاپو که سر سوی ثریا دارد این ده مخابرات و حمام جدیدش دبیرستان زیبا دارد این ده ز حیث آب و برق و راه و بهداشت صداسیما مهیا دارد این ده بود قانون در اینجا حکم فرما کجا فاشیست معنا دارد این ده ز حیث علم و دانش کم نظیر است که سی دانه ملا دارد این ده تمامی مردمانش اهل تقوا حقیقت اهل معنا دارد این ده همه پیران او روشن ضمیرند بصیر آگاه و دانا دارد این ده زنانش با حیا و شرم و عفت به سیرت همچو حوا دارد این ده زن و مردش بود ابرو گشاده که مهمان روی سر جا دارد این ده شهیدانش بود از بیست افزون چهار مفقود رعنا دارد این ده جوانانش چو سهراب و چو برزو بر و بازو و بالا دارد این ده تمامی گوش دل بر امر رهبر جوان و پیر و برنا دارد این ده هزاران گوسفند از بره و میش دواب گاو یکی دارد این ده پنیرش هست در ایران زبانزد که شیر و ماست و حلوا دارد این ده چو عطری خود همی بوید شب و روز چه حاجت بر بیان ها دارد این ده زبان و خامه ام باشد قاصر که گویم چه مزایا دارد این ده مرا شد مسقط الرأس اینجا برایم خاطره ها دارد این ده یکی از صد صفای ده را برشمردم هر آنچه گفته ام جا دارد این ده مگو بیهوده عاکف کرد تعریف بیا بنگر تماشا دارد این ده نشد دینم ادا در وصف این ده مگر توصیف پایان دارد این ده نگفتم از رجال نامی آن که چندین نیک مردان دارد این ده خلیل و شیخ شفیع، حاجی محمد چو سید عباس شبیه خوان دارد این ده خطیب نامور چون فخر حسینی چنین استاد عرفان دارد این ده چو رزاقی سخنگوی توانا وکیل اهل ایمان دارد این ده ز اخلاق کریمانش سخن هاست چه سیمای درخشان دارد این ده چو مقداد و بلال، عمار و یاسر ابوذر ها و سلمان دارد این ده نگفتم از مزارع و مراتع چه برکتهای شایان دارد این ده به حمدالله که نعمت ها فراوان ز لطف حی سبحان دارد این ده به اطرافش کبوتر دسته دسته دگر کبک فراوان دارد این ده شکارش قوچ و بز میباشد و کل دگر گل های الوان دارد این ده ز سیر کوهی و ریواس و والک که قارچ اندر بهاران دارد این ده ز باغ و راغ ریحان و بساتین بحق همچو گلستان دارد این ده بود هر روز سرویسش مرتب از اینجا سوی تهران دارد این ده زنان باسواد و اهل ایمان زبان بر ذکر قرآن دارد این ده ز قالی های دستبافت محلی بسان فرش کاشان دارد این ده ز هر نوع بافتنی از شال و دستکش هنر در پنجه نسوان دارد این ده ز بنا و ز خیاط و ز نجار هنرمندان شایان دارد این ده بود سرچشمه علم و هنرها ولی چون بحر طغیان دارد این ده به باید اهل ده بر خود ببالند حکیمان و ادیبان دارد این ده نگفتی عاکف از تأثیر آبش که بر هر درد درمان دارد این ده احمد ترابیان مرداد 76
|