دلنوشته یکی از همشهریان, متخلص به صدرا
به نام خدای مهربان
یاد آن روزها بخیر
یاد آن روزها بخیر....
توی ده ناریان
کنار اهل دلان
با ایزار و کمی نان
با چپق و با قلیان
با صافی و سادگی
پند می دادن به جوانان
ای با خدا و با نمازان
هیچ وقت نرید تو لاک شیطان
اون موجودات عجیب و خدا میدونه کیان
بعد از خدا و قرآن
مانوس شید با امامان
این دو چیز گرانو
(که) سفارش رسول بود
به سختی و به زحمت
با غصه و با محنت
علی(ع) و درد دلاش
فاطمه(س) و بچه هاش
حسین (ع) و کرب و بلاش
با اسیری زینب
با خطبه های داغش
با جنگ و با شهادت
با صبوری و رشادت
به دست ما رسوندند
پیامشون هم این بود
راه رسیدن کمالات
با این دو تا بدست میاد
تمام درد دین همینه
همون چیزی که بزرگان و آقایون
تو مسجد دهمون
رو منبرا می گقتن.... تقوا ، درمان تمام دردها مونه
(1)
یاد آنروزها بخیر....
یاد میرزا باقر، یاد آسیدعلی اکبر
یاد قرآن خوندون و یاد الله اکبر
یاد اوستا هاشم و سقا خونه
یاد بچه های ملاخونه
یاد عالمان با صفا و با مرام
یاد الگوهای بی نام و نشان
یاد حاج سیدهدی ، یاد حاج سید نصرت
غمخوار مردم بودن و اهل هدایت
یاد حاج میرزاعلی و صحبت های بین دو نماز
یاد انتظارش دم پل
تا زمینه رو فراهم کنه برای راز ونیاز
یاد دایی میرزاحمد و نفس های گرم روضه هاش
که دیگه طاقت موندون و ندیدن ابوطالبو نداشت..
یاد آنروزها بخیر....
یاد آشیخ ابوالقاسم و دیگر شیوخ متقی
یاد آشیخ حسن و آشیخ هادی وآشیخ تقی
یاد اون عالمانی که در منبر و محراب
دائم چشاشون گریان بود
از قصه پرغصه عباس و شرمندگی آب
یاد عمه صدیقه ، عمه رقیه و عمه گلابتون
نماد صبر و تقوا بودن و مجسمه محشرتون
یاد مشهدی صادقعلی و دعای افتتاح
یاد راز ونیاز بی ریای شب های احیاء
یاد تشییع شهدا در برف و بوران
از فاو و شلمچه و هویزه گرفته تا قراء طالقان
(2)
یاد آنروزها بخیر....
یاد حاج محمد آقا،حاج سیف الدین حاجی ولی
یاد انبوه یاران دور و بری
یاد برکت های خدادادی
در صحرا و کوه های آبادی
یاد عمو سید ولی و قصه های تاریخی اش
یاد حاجی نظر و زیبایی مغازه اش
یاد روضه های حاجی خداقلی
یاد مظلومیت عمو جافرقلی
یاد مناجات سحر آسید حجت اله
یاد زحمات خادم مسجدمان ، حاج شکراله
یاد اذان های جذاب و ستودنی
از آوای مشهدی علیمحمد و مشهدی علی موذن گرفته
تا نوای حاجی محمود، شنیدنی
یاد آنروزها بخیر....
یاد کندی چشمه و آب زلال
شاهد فعالیت زنان با کمال
یاد مشهدی نبی و نمد زناش
یاد شیرینی و "نقلک" و شب نشیناش
یاد حاجی امان اله و یاد میرزا ابوالقاسم و خلوصشون
که دانش واخلاقو ندا می دادند با سکوتشون
یاد همون معلم های مدرسه همتعلی
یاد سپاهی دانشها ، یاد احمدعلی
یاد رفاقت آقا صادق و نکته ها وخنده های سهرابعلی
(3)
یاد آنروزها بخیر....
یاد اوستا علی اشرف و استحکام بناییهاش
از خره چال می گه و عمران و آبادیاش
یاد عروسیهای سنتی و اسب تازوناش
یاد آش های داغ شیرینی خوران و انار زناش
یاد بازی ها و نمایش علی محمدی، افلاطونی
یاد "چک لو " نشستن و چیزهای خوب ودیدنی
یاد مشهدی عقیل، مشهدی صمد و اداش کتابعلی
با پتک و مقاب اداش علیخان در آبادی "دربندگلی"
یاد "لنگه دره " و باغهای مشهدی عباسعلی
یاد عمو احمد و آبادی " قلا کتی"
یاد تره رفتن دخترک های معصوم
یاد شورک و والک های خشکیده رو پشت بوم
یاد طبابت ساده ، اما "کاری" قدیمیا
یادخانه بهداشت علی میرزا و بقیه رزاقیا
یاد دایی محمد حسین و تجهیزات پزشکی خونگی اش
یاد اوستا ولی و انبر دندونکشی اش
یاد آنروزها بخیر....
یاد آداب وسنن و رسم و رسوم
یاد همیاری در "تکل" و همکاری در "گل بوم"
یاد لتازه و دلابچه، یاد تیر های روی دوش
یاد حاج مهرعلی، یاد اوستا مولا در نجاری های دوش به دوش
یاد عمو سید غلام با اسب سفید
که شادی و نشاط را برلب و دلها می داد نوید.
یاد عمو سید فرخمان
با یک قبا و یک ردا
که با کار سختش ، دائم در عبادت بود و در ذکر و دعا
(4)
یاد آنروزها بخیر....
یاد آرد و نفت توزیعی دم پل
با حضور عمو سید افتخار، شاد و ترگل ورگل
یاد یاران 12 متری و "تنوخر جا "
یاد تهرونیون و (( ملای وچان )) یکجا یکجا
اونم قدم زنان از دربند و خزه لات تا موزشکیلی جا
یاد علف چین های " لنگه و لایه و لوی سر"
با "لوک" زنی ها از بیلاش و بیغم تا بورونی کند و آسیوسر
یاد مهرهای اولین شورای مسجد ناریان
که استشهادیه ها را حک می کردند با بخار دهان
یاد آنروزها بخیر...
یاد حرکت 4 صبح مینی بوس آقا مطیع
یاد مسافرای منتظر دم پل
با یک دبه ماست وسوغاتی های قاطی پاطی
یاد روشنایی های گردسوز و زنبوری و فانوس
که با اومدن برق، همشون " پسکندیل" شدن! افسوس ، افسوس
یاد شیر داغ توی " لوی"
کنار دیزندون و هیمه و تندیر
یاد سرشیر و لور و کره ،
یاد خرجین خرجین پندیر.....
-------------------------------------------------------------------------------
توضیح:
1- نگارنده ضمن پوزش از همه ادیبان و شاعران ادب فارسی (همشهریان ارجمند) ، هیچگونه ادعایی برای رعایت نکات دستوری شعر مذکور نداشته وصرفا براساس تجربیات ناقص شخصی منظوم مذکور را مکتوب نموده است.
2- درصورتی که در این متن برخی محتوا به مذاق همشهریان عزیز سازگاری نداشته باشد قبلا پوزش می طلبم.
3- با توجه به گستردگی داستان ها ی تلخ وشیرین ده مان ، نگارنده با بضاعت کمش قادر به جمع آوری و تدوین همه آن نبوده و صرفا به بخش ناجیزی اشاره نموده است .لذا اضافه نمودن به متن مذکور با همت وعلاقه همشهریان گرامی مزید امتنان است .
امضاء محفوظ
صدرا
7تیر 1395
|