نظرات ارسالی

فرستنده:سروش
1392/12/04


 دوره ارزانیست؛ چه کسی میگوید که گرانی اینجاست!!!!!!! دوره ارزانیست, صداقت ارزان , رفاقت ارزان, آبرو قیمت یک تکه نان, و چه تخفیف بزرگی خوردست قیمت هر انسان..............

فرستنده:سروش
1392/12/04


 شعر زیبای حميد مصدق ؛ تو به من خنديدي و نمي دانستي من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد غضب آلود به من كرد نگاه سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك و تو رفتي و هنوز، سالهاست كه در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت جواب زيباي فروغ فرخ زاد من به تو خنديدم چون كه مي دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي پدرم از پي تو تند دويد و نمي دانستي باغبان باغچه همسايه پدر پير من است من به تو خنديدم تا كه با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم بغض چشمان تو ليك لرزه انداخت به دستان من و سيب دندان زده از دست من افتاد به خاك دل من گفت: برو چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تو را ... و من رفتم و هنوز سالهاست كه در ذهن من آرام آرام حيرت و بغض تو تكرار كنان مي دهد آزارم و من انديشه كنان غرق در اين پندارم كه چه مي شد اگر باغچه خانه ما سيب نداشت

فرستنده:سروش
1392/12/04


 دستم از مادر رها شد ، گم شدم لابه لای شهرِ پُر از بوق وُ دود چکه چکه در دل ِ پس کوچه ها گریه می کردم ولی بیهوده بود گم شدم در ازدحام و ُهمهمه بین ِیک دنیا سوال ِ بی جواب این همه چادر که یکدست وُ سیاه سنبل ِحُجبند و معنای صواب گم شدم اما کسی با من نگفت خانه ام کو، سر پناه ِ من کجاست جیب ِ من خالی ولی بر گردنم یک پلاک وُ روی آن نام خداست با دو پای کوچک و لرزان خود راهی ِ بی راهه ی دنیا شدم از همان روزِ غریب وُ غمزده بی کس وُ آواره وُ تنها شدم زیر چادر های خیس ِغرق ِ گِل کس پناهم از دل ِ سرما نداد خیره بر نام ِ خدا بر گردنم حاجتم را او به من، اما نداد چادرم را دوست دارم ....آه آری زندگی با شکل گلهایش فرح بخش است

فرستنده:سروش
1392/12/04


 غروب؛ یاد دارم در غروبی سرد سرد, میگذشت از کوچه ما دوره گرد, داد میزد کهنه قالی میخرم, دسته دوم جنس عالی میخرم, کاسه و ظرف سفالی میخرم, گر نداری کوزه خالی میخرم, اشک در چشمان بابا حلقه بست, عاقبت آهی کشید بغضش شکست, اول ماهست و نان در سفره نیست , ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟؟؟؟؟ بوی نان تازه هوشش برده بود, اتفاقآ مادرم هم روزه بود, گفت آقا سفره خالی میخرید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

فرستنده:پسر خوب 71
1392/12/01


 خدا کلاغ و طوطی را سیاه و زشت آفرید! طوطی اعتراض کرد و زیبا شد! نتیجه: طوطی در قفس شد و کلاغ بالغ بر300سال در طبیعت میچرخد! خدایی قشنگ نبود؟

فرستنده:پسر خوب 71
1392/12/01


 آفرین میگم به اون پدری که ماهی گرفتــــــــــن به پسرش یاد داد! سرکوفت میزنم به اون پدری که ماهی رو دســــــــــت پسرش داد

فرستنده:پسر خوب 71
1392/12/01


 درس اول ابتدایی هر کشور: *اسراییل، مـــــــــن میجنگم. *ژاپن، مـــــــــن میسازم. *چین، مــــــــــن کار میکنم. *عربستان، مـــــــــــــن میخورم. *آمریکا، مـــــــــــــن مدیریت میکنم. *ایران، بــــــــــــابـــــــــــــا آب داد.

فرستنده:علي در ست كار
1392/11/30


 چوپانی ماری را از میان بوته های آتش گرفته نجات داد و در خورجین گذاشته و به راه افتاد . چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمده و گفت : به گردنت بزنم یا به لبت ؟ چوپان گفت : آیا سزای خوبی این است ؟ مار گفت : سزای خوبی بدی است ... و قرار شد تا از کسی سوال بکنند ، به روباهی رسیدند و از او پرسیدند . روباه گفت : من تا صورت واقعه را نبینم نمی توانم حکم کنم , برگشته و مار را درون بوته های آتش انداختند مار به استمداد برآمد و روباه گفت : بمان تا رسم خوبی از جهان برافکنده نشود ...

فرستنده:پسر رونا
1392/11/26


 دقت کردی؟ گاهی... جای رحمت ميشويم زحمت , جای محرم ميشوم مجرم , جای ژست ميشويم زشت , جای يار ميشويم بار, جای قصه ميشويم غصه , جای زبان ميشويم زيان و.... پس زيادی به خودمان مغرور نباشيم چون با يک نقطه جابجا ميشويم,

فرستنده:M.r
1392/11/26


 فقط فقط یه مرد ایرانیه که : نیمه اول زندگیش واسه پیدا کردن زن مورد علاقش سپری میشه و نیمه دوم زندگیش واسه پیچوندن همون زن مورد علاقش

[21 22 23 24 25 26 27 28 29 30]  [< previous]  [Next >]