صفحه اول درباره ما اخبار اقتصادی  آموزشی گالری ناریان در جهان یاد یاران تماس با ما  نقشه سایت
 

 

 لیست پیشنهادات و انتقادات

فرستنده:معصومه صابری
شنبه 13 تير 1394


 دوستي گفت من رژيم دارم. گفتم: شما وزن متعادلي داريد! نيازي به رژيم نيست... او گفت: رژيم در تغذيه نيست. رژيمِ تفکر و رفتار است. در اين رژيم اجتناب مي کنم از: 1- افکار منفي، 2-آدمهاي منفي مخرب و غيرسازنده، 3-کساني که لبخند را از من مي گيرند، 4-آنهايي که باعث ميشوند سايه غم و حسرت بر نگاهم چيره شود، 5-آنها که باعث مي شوند اعتماد به نفسم را از دست بدهم، 6- آنهايي که چوب لاي چرخ زندگيم مي گذارند. او گفت : اگر يک ماه اين رژيم را رعايت کنم؛ سه کيلو از بيماريهاي تفکر و رفتارم کم ميشود و سه کيلو کيفيت زندگيم بالا ميرود...

فرستنده:محمد
پنجشنبه 11 تير 1394


 سلام کی شما میخواید بروز باشید,مطالب تکراری

فرستنده:علي _درست كار
پنجشنبه 11 تير 1394


 بزن ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﻮﺍ ﺍﺑﺮﯾﺴﺖ ﻧﻔﺲ ﺑﺎﻻ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﺪ ﺑﺰﻥ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﻦ ﺗﻦ ﺭﻧﺠﻮﺭ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﺪﯼ ﺩﺍﺭﺩ ﺗﻨﺶ ﺯﺧﻤﯿﺴﺖ ﺍﺯ ﺑﺪ ﺗﺎﺧﺘﻦ ﻫﺎﯼ ﮐﺞ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺒﺎﺭ ﺍﯼ ﺍﺑﺮﮐﻢ ﺷﺎﯾﺪ ﮐﻤﯽ ﺧﺸﻤﺖ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﯾﺪ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﻧﺴﻞ ﻗﺎﺑﯿﻞ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺟﺎﺭﯾﺴﺖ ﻫﻨﻮﺯﻡ ﺧﻮﻥ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻥ ﺷﯿﺸﻪ ﻣﯿﺮﯾﺰﻧﺪ ﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺳﺮﺍﻏﯽ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺩﺍﺩ ﮐﺴﯽ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﻤﯽ ﯾﺎﺯﺩ ﺷﺮﺍﻓﺖ ﻫﻢ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﺷﺪ ﺯﻣﯿﻦ ﭘﺮ ﺷﺪ ﺯ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﯼ ﺭﻧﮕﺎﺭﻧﮓ ﺻﺪﺍﻗﺖ ﺭﺧﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻓﺮﺍﺭﯼ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺰﻥ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺯﻣﯿﻦ ﺣﺎﻝ ﺑﺪﯼ ﺩﺍﺭد...

فرستنده:علي _درست كار
چهارشنبه 10 تير 1394


 جنازه پسرشونو که آوردند چیزی جز دو سه کیلو استخوان نبود پدر سرشو بالا گرفت و گفت:«حاج خانوم غصه نخوری ها !!! دقیقا وزن همون روزیه که خدا بهمون هدیه دادش.

فرستنده:علي _درست كار
چهارشنبه 10 تير 1394


 یا حسین! یک عمر اگر روزه بگیریم و بگیرند همتا نشود با عطش طفل ربابت یا رب الحسین

فرستنده:Zahra saberi
چهارشنبه 10 تير 1394


 سلام بر لحظه‏ هایی که تو را آوردند! سلام بر لب‏های رسول اللّه‏ که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه‏ ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد! سلام بر لبخند سرافراز علی علیه‏ السلام ، که در طلوع تو اتفاق افتاد! سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی! سلام بر تو، شباهتِ بی‏شائبه محمدی! سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاست.

فرستنده:معصومه صابری
چهارشنبه 10 تير 1394


 ﭼﻨﺎﻥ ﺯﻧـــﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺳﺨﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﯾـﻢ ﮔـﻮﯾـﯽ ﺳﺎﻝ ﻫﺎ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ ! ﮐـﺎﺵ ﯾــﺎﺩ ﺑــﮕﯿـﺮﯾـــﻢ ، ﺭﻫــﺎ ﮐﻨﯿــﻢ ، ﺑـﮕــﺬﺭﯾــﻢ ﮔـﺎﻫﯽ ﺑـﺎﯾـــﺪ ﺭﻓﺖ ... ﺩﻝ ﺑــﻪ ﺳﺎﺣـﻞ ﻧﺒﻨﺪﯾـــﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺁﺏ ﺯﺩ ... ﻣﺎ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫــﺎﯾﻤــﺎﻥ ﯾﮏ ﺭﺳﯿــﺪﻥ ﺑــﺪﻫــﮑﺎﺭﯾــــﻡ ﺯﻧــــﺪﮔــﯽ ﮐــﻮﺗــﺎﻩ ﺍﺳﺖ ﺷﺎﯾﺪ ، فرصتی نیست تا ﻋﮑﺴﯽ ﺷﻮیم ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﻃﺎﻗﭽﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﮔﺮﺩﮔﯿﺮﯼ ماﻥ ﮐﻨﻨﺪ! اصلا گاهی باید نرسید ... اصلا قرار نیست به همه آرزوها رسید گاهی نرسیدن ، نداشتن تو را عاشق تر میکند .... ومفهوم زندگی چیزی جز " عشق " نیست !!!

فرستنده:سارا
سه شنبه 09 تير 1394


 ***پاداش علم*** زنی خدمت حضرت صدیقه (سلام الله علیها) رسید و سوالی کرد.جواب شنید تا ده سوال ،خجالت کشید عرض کرد بر شما مشقت نباشد، فرمود :« اگر کسی اجیر شود که باری را به سطحی ببرد به صد دینار ، آیا بر او سنگین است ؟»عرض کرد «نه!» فرمود :« من اجیر شده ام برای هر مسئله به بیشتر از مابین زمین و عرش که از لوء لوء پر شود.»

فرستنده:کاظمی
سه شنبه 09 تير 1394


 دو برادر مادر پیر و بیماری داشتند . با خود پیمان بستند که یکی خدمت خدا کند و دیگری در خدمت مادر بیمار باشد. یک برادر به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد وآن دیگری در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد. چندی گذشت برادر صومعه نشین مشهور عام وخاص شد و از اقصی نقاط دنیا ، عالمان و زهاد به دیدارش شتافتند وآن دیگری که خدمت مادر می کرد ویکسره به امور مادر می پرداخت. برادر صومعه نشین کم کم به خود به خود غره شد که خدمت من ارزشمند تر از خدمت برادر است چرا که او در اختیار مخلوق است و من در خدمت خالق ،و من از او برترم ! همان شب که این کلام در خاطر او بگذشت ،پروردگار را در خواب دید که وی را خطاب کردو گفت :"برادر تو را بیامرزیدم و تو را به حرمت او بخشیدم." برادرصومعه نشین اشک در چشمانش آمد و گفت :"خداوندا،" من در خدمت تو بودم واوبه خدمت مادر،چگونه است مرا به حرمت او می بخشی،آنچه کرده ام مایه رضای تو نیست؟" ندا رسید :آنچه تو میکنی ما از آن بی نیازیم ولی مادرت از آنچه او می کند،بی نیاز نیست. تو خدمت بی نیاز می کنی و او خدمت نیازمند . بدین حرمت ، مرتبت او را از تو فزونی بخشیدم.

فرستنده:علي _درست كار
دوشنبه 08 تير 1394


 گفت : که چی ؟؟؟ هی جانباز جانباز شهید شهید ! میخواستن نرن ! کسی مجبورشون نکرده بود که ! گفتم : چرا اتفاقا ! مجبورشون میکرد ! گفت : کی ؟ گفتم : همونکه تو نداریش ! گفت : من ندارم ؟ چی رو ؟! گفتم : غیـــــــــــــــــرت !!!

[11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]  [< previous]  [Next >]

  © 2006 www.naryan.com | Taleghan, Naryan | SMS: 3000722001892

صفحه اولاخبارآموزشیاقتصادی |گالری |ناریان درجهانیادیارانتماس با مادرباره مانقشه سایت