چهارشنبه سوری
چهارشنبه سوري در ناريان
هنگامى که مختار ثقفي تصميم گرفت بر عليه حکومتبنىاميه قيام کند، با ياران خود قرار گذاشت در شب آخرين پنجشنبهٔ سال شورش کنند. چون نقشهٔ آنها لو رفت، او تصميم گرفت تا نقشهٔ خود را يک شب زودتر پياده کند. ازاين رو، به اطرافيان خود گفت در شب چهارشنبه بر روى پشتبام خانههاى خود آتش روشنکنند تا همه متوجه شده و قيام کنند. مردم نيز به حمايت از او بر بام منازل خود آتشافروختند. از آن به بعد، به پاس بزرگداشت اين اقدام، در شب چهارشنبه آخر هر سالايرانيان در حياط يا بام منازل خود آتش مىافروزند. هرچند اين داستان افسانهاى بيشنيست، ولى نشاندهندهٔ نماد آتش در ميان ايرانيان باستان است. درناريان طالقان نيز در اينشب آتش روشن مىکنندجوانان ازروي آتش ميپرند وميگويند سرخي تو از من زردي من ازتو وبر اين باورند كه بيماريها را در پايان سال از خود بزدايند وبه آتش بسپارند ودر سال جديد سلامت باشند.
وبعضي ديگر مي گويند : كل چهارشنباك پر پري درد بلا ر دربري
در اين شب جوانان شادي مي كنند خوش هستند .
به اميد خوشي همه ايرانيان
کِلِ چارشنبه یا کِلِ چار شنباک (چهارشنبه سوری)
🔥🏃🔥🏃🔥🏃🔥🏃🔥
قدیما توی ناریان رسم بود از نیمه ی دوم اسفند ماه خانمای خانه دار شروع میکردن به خانه تکانی .
در تابستان یا پاییز میرفتن دامنه نزدیکترین کوه یا تپه .گِل میاوردند دیوارهای خانه را یک متر از کف به بالا "گِل او" سفید میزدند. کف و یک متر دیواره خانه را "گل کار" میکردند، لباسهای کهنه را دور میریختند ، تمام شست و شوی خانه رو انجام میدادن و قبل "کِلِ چارشنبه" فتیر میپختن 🍪 حلوا درست میکردن .برای تازه عروس ها و كساني که هنوز نامزد بودن و فامیل ها. توی یک مجمع فیتر ،پلو و حلوا بایک قواره پارچه پیرهنی و نقل و شیرینی میبردن در خونه ی پدر عروس.شب کل چارشنبه,سر در خونه ها فانوس آویزان میکردن به نیت روشنایی غروب آخرین چهارشنبه ی سال یاهمون "کل چارشنبه ی شو" همه خانواده میرفتن پشت بام , همسایه ها زن و مرد و بچه ها همگی دور آتشی که با بوته های گون و نِکاس و"گرزه نَرِ" روشن کرده بودن جمع میشدن با توجه به برف زیاد (بعضی سالها ارتفاع برف در جا های طبیعی به 2متر هم میرسید) وسرما شدید کنار آتش با هم شاد و خوشحال گفت و گو میکردن بچه ها یکی یکی از روی آتش میپریدن و شاد بودن.
شام اون شب مخصوص بود در اون شب از خونه ی پدر برای دختران و خواهران عمه ها و خاله ها "همسایه کاسه" یعنی پلوی کل چارشنبه برده میشد .که شامل پلو خورشت کو کو کشمش سرخ کرده بود, در اون شب علی رغم اینکه همه شام خوب درست میکردن اما بازم منتظر همسایه کاسه ی خونه ی پدر و برادر بودند.
واژه نامه:
همسایه کاسه: همون غذای هدیه ای که از طرف همسایگاه و بستگان داده می شد.
کل چارشنبه : چهاشنبه سوری
گل او: بوسیله ی جارو گِلِ سفید رو به دیوارها میزدن
گل کار: گل مالیدن به کف منزل
گرزه نره: ساقه ی بوته علف خوش بوی گرز
✍✍ با آرزوی سالی خوش همراه با سلامتی و سربلندی - خسرو رزاقی🔥🏃🔥🏃🔥🏃🔥
|