شهید سید احسان میر غیاثی
شهید سید احسان الله میرغیاثی
شهید احسان الله در خردادماه سال 1341 در دامن خانواده ای روحانی و با معنویت در روستای ناریان دیده به جهان گشود و درسن 5 سالگی جهت فراگیری قرآن کریم و احکام دین و اصول اخلاقی وارد مکتب خانه شد و تا سال چهارم ابتدائی را در همین روستا گذراند و مراحل بعدی تحصیل را در مدارس راهنمائی و دبیرستانهای شهر چالوس طی نمود. ایشان به موازات تحصیل ، همکار خانواده درامر کشاورزی بوده واز آنجائیکه دوران دبیرستان ایشان همراه با اوج گرفتن نهضت ملت قهرمان ایران به رهبری امام خمینی ره بر علیه استبداد ستمشاهی بود، این شهید سرافراز نیز به همراه مردم به پا خاسته، فعالیت های سیاسی چشمگیری در راستای تحقق بخشیدن به آرمان های انقلابی داشتند. آن جوان پر تلاش و مستعد، در آغاز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جذب این ارگان انقلابی شد و پس از گذراندن دوره آموزش تخصصی در پدافند هوائی ، عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل شد و در تابستان سال 1362 در جبهه های گیلان غرب و مهران، برگهای زرینی را در کتاب افتخار آمیز دفاع مظلومانه ملت ایران در مقابل جهانخواران آفرید. سپس به جزیره مجنون رفت و پس از مدت چهارده ماه نبرد و مبارزه در حملات مختلف، سرانجام در تاریخ 1362/12/1براثر پرتاب بمب شیمیایی ساخته و پرداخته استکبار وایادی آنان، از ناحیه چشم مجروح و مدتی در بیمارستانهای اهواز و فیروز آبادی تهران تحت مداوا قرار گرفت و پس از بهبودی نسبی مجدداً با عزمی مضاعف عازم جبهه ها شدند و فرماندهی آتش بار در منطقه جفیر را به عهده گرفتند. ایشان مجدداً در تابستان 1363 به جزیره مجنون رفتند و پس از نشان دادن رشادت ها و قابلیت های فراوان، مورد تشویق فرماندهان خویش قرار گرفت و به عنوان تقدیر از مجاهدت های بی دریغ به سفر زیارتی حضرت زینب (س) نائل آمدند و این بار با کوله باری جدید از درسهای شهادت و شهامت وایثار از عمه اش زینب (س ) به جزیره مجنون بر می گردد و پس از اتمام خدمت سربازی در همین ایام ، اقامت را در جبهه های حق علیه ، باطل را ادامه میدهد و پس از چند روز بر اثر اصابت ترکش به ناحیه چپ سینه ی مالامال از عشق خدا و اربابش حسین بن علی(ع)، قفس تنگ دنیا را می شکافد و در بزم دلپذیر شهیدان وارد شده و به پذیرایی عندربهم یرزقون نائل می آید.
ماه کنعانی من مسند مصر آنِ تو شد وقت آن است که بدرود کنی زندان را
پیامهای شهید براساس وصیت نامه
1-مقاوت و ایستادگی تا رفع هر گونه فتنه بر علیه اسلام .( به استناد آیات (193) بقره و 4- صف)
2-قدر تولد یافتن و پرورش پیدا کردن در خانواده های مذهبی را بدانید.
3- این بنده (از اول) علاقه خاص به انقلاب اسلامی داشتم .
4- تحمیل جنگ (برای برگرداندن مسیر انقلاب اسلامی ) نشانه جهل و عدم شناخت صحیح مستکبران از اسلام و مسلمین است. زیر آنها هنوز این ملت شهید پرور را نشناخته اند که تا آخرین قطره خون خود با هر دسیسه و نیرنگی و با هر شیوه ای که استعمار در پیش بگیرد و بخواهد مانعی برای انقلاب بوجود بیاورد، در مقابل وی ایستاده و مبارزه می کنند.
5- اینجانب با آگاهی کاملی که از شهادت دارم برای دفاع از اسلام و حیثیت انقلاب اسلامی و دفاع از مملکت اسلام ، به فرمان بزرگ رهبر مسلمانان جهان و مرجع عالیقدر حضرت امام خمینی (ره) به جبهه حق علیه باطل شتافتم.
6-امید است خون ما ، نهال نوپای اسلامی را بارور کند و شهادت ما موجب آگاهی و رشد فکری جامعه جهانی اسلام گردد.
7- وصیت اینجانب به کلیه برادران و دوستانم ، جز اطاعت از امام امت واحکام الهی نیست.
8- و به شما وصیت می کنم به عنوان یک برادر کوچک، هنگامی که زیر تابوت مرا می گیرید با خدای خود و با خون شهیدان عهد ببندید تا آنجا که می توانید به جبهه بروید ... که این جبهه ها خود دانشگاهی بزرگ و دانشگاه خودسازی و خداشناسی است.
9- مادرم ، در مرگ من ناله و گریه نکنید تا دشمنان اسلام و منافقین کوردل و دو رویان و امثالهم بدانند که (مادران شهدا) مادرانی پیرو فاطمه و زینب علیهما السلام هستند و فرزندان خود را با افتخار فدای اسلام می کنند.
10- از خانواده و دوستان و آشنایان و اهالی عزیزم می خواهم که هر گونه بدی از اینجانب سرزده... مرا ببخشید.
11-از خانواده محترمم تقاضا دارم که اگر شهید شدم جنازه ام را در طالقان ناریان جنب قبر جدم مرحوم سید عباس دفن نمایند.
12- شب اول قبر مرا تنها نگذارید قرآن بر مزارم بخوانید.
13- لباسهای این بنده را اگر برادرم لازم نداشتند به فقرا بدهند.
14- مقداری پول که در بانک دارم مقداری از آن به فقرا ومستضعفین داده شود و خمس آن را بدهند.
15- از برادرانم می خواهم که احترام پدر و مادرم را داشته باشید و خواهرانم را مورد لطف و مهربانی قرار دهند.
برگرفته از : یادنامه شهدای ناریان
|