صفحه اول درباره ما اخبار اقتصادی  آموزشی گالری ناریان در جهان یاد یاران تماس با ما  نقشه سایت
 

شهید خلیل صابری

 

زندگینامه شهید خلیل صابری فرزند کربلایی علی

این شهید بزرگوار در تاریخ 1347/05/01 در روستای ناریان در خانواده ای اصیل و نجیب و متدین دیده به جهان گشود. دوران کودکی را در فضای با صفا و با معنویت این روستا، دور از هیاهوی زندگی صنعتی سپری نمود و با واژه هایی همچون سخت کوشی و تلاش و مقاومت در زندگی عملی اش آشنا و مأنوس شد. او مراحل ابتدایی تحصیلی را در دبستان شهید همتعلی ادیبی این روستا گذراند و دوره راهنمایی تحصیلی را در حالی می گذراند که کشور عزیز ایران، در بحبوحه بحران مبارزه حق طلبانه و مظلومانه خود با استکبار جهانی و اذنابش بود. وی که شخصیتش از معلمین آگاه و انقلابی همچون شهدای بزرگوار فروزنده و ابوطالب و ابوالقاسم رزاقی شکل می گرفت، آگاهی بالایی نسبت به جریانات کشور در اول انقلاب پیدا کرده بود و نسبت به  سرنوشت اسلام و کشور احساس مسئولیت ستودنی و بالایی در وجودش نقش بسته بود و از کسانی بود که جریانات انحرافی و منافقانه را می شناخت و در مقابل آن موضع می گرفت . از همین رو یکی از مخالفین جدی بنی صدر خائن به حساب می آمد و به اندازه توان خود بین دوستان و همسالانش در این خصوص روشنگری می نمود. ایشان پس از پایان دوران راهنمایی به خاطر نیاز مبرم خانواده به حضور و فعالیتش برای امرار معاش نتوانست ادامه تحصیل دهد و در خدمت خانواده بود تا این که چندین بار با عشق به خدا و میهن عزیز اقدام به حضور در جبهه می کرد ولی به علت کمی سن با حضور ایشان در جبهه مخالفت شد. تا این که در سال 1365 گم شده اش را پیدا نمود و با حضور در جبهه ها به آرزوی قلبی اش نایل آمد. در همین سال حادثه شهادت شهید پاکباخته و خداجو، یزدان رزاقی که شوهر خواهر ایشان بود رخ داد و این واقعه عزم ایشان را برای ادامه راه این شهید، جزم تر نمود و برای پر کردن جای خالی این شهید کوله بار مسئولیتش را بر دوش گرفت و راهی دیار دوست شد. در آذر ماه 1365 از طریق سپاه محمد رسول الله (ص) به عنوان بسیجی عازم جبهه های حق علیه باطل شد و در لشگر سیدالشهداء (ع)  گردان حضرت مسلم ابن عقیل (ع)  به عنوان امدادگر مشغول خدمت رسانی شد و با این حضور به آرزوی قلبی خود رسید.

                چه خوش باشد که بعد از انتظاری                     به   امیدی   رسد  امیدواری

سر انجام پس از این که چند ماه مجدّانه و مخلصانه در راه خدا به جهاد پرداخت و پرونده زندگی کوتاه خود را با برگ های زرین جهاد در راه خدا زینت داده بود، در سحرگاه روز 1365/11/03در عملیات کربلای 5 با پیروی از شهدای کربلا قطرات خون خود را تقدیم به اسلام نمود و  به سوی حضرت حق پروازکرد و جان عزیزش از پوسته تن رهید و تا مقام قرب الهی صعود کرد و پیکر پاکش در خاک عراق باقی مانده بود تا این که پس از چند سال بیابان نشینی در عشق دوست، در سال 1373 به میهن عزیز عودت داده شد و پس از تشییع  در موطنش در کنار همرزمان خداجویش تدفین گردید. در این جا مناسب است برای دستیابی به اجساد مطهر شهدایی که هنوز از آنان خبری و اثری به خانواده های عزیزشان نرسیده است، متوسل به طالب خون شهیدان بشویم و از عمق جانمان بخوانیم :

              هنوز جسم شهیدان فتاده است به میدان             تو وارث شهدایی، خدا کند که بیایی

از اتفاقات معنا داری که در زندگی این شهید رخ داد این بود که او در شب جمعه به دنیا آمد و در شب جمعه ای به شهادت رسید و باز در شب جمعه ای به خاک سپرده شد.

                 میان عاشق و معشوق رمزی است                    چه داند آن که اشتر می چراند

سلام بر او آن روز که به دنیا آمد و آن روز که به شهادت رسید و آن روز که بدن مطهرش به خاک سپرده شد.  

نکاتی از وصیت نامه شهید خلیل صابری

1- این خون شهید است که در پیکر جامعه تزریق و باعث حرکت جامعه به سوی تعالی می گردد.

2- بر ما یقین و علم است که شهادت حاصل ثمرات جهاد با نفس است.

3- ما نباید منتظر باشیم تا مرگ ما را در بر بگیرد بلکه باید ... به سراغ مرگ رفت و مرگ را در آغوش گرفت.

4- دشمن خائن است. به قصد نابودی اسلام به میهن اسلامی و مقدس ما تجاوز کرد و سازمان های بین المللی با سکوت خویش مهر تأیید بر این عمل ننگین کفار زده است.

5- در این دنیا خداوند ما را آزمایش می کند. نکند که از این آزمایشات سرافکنده بیرون بیاییم.

6- مواظب باشید مال دنیا گولتان نزند.

7- این بزرگترین افتخار برای من است که در چنین زمانی زندگی می کنم و افتخار بزرگتر این که در چنین موقعیت حساس، تحت رهبری چنین امامی به جهاد با کفار مشغولم.

8-  ما مرگ سرخ را بهتر از زندگی ننگین می دانیم.

9- مادرم ، به دشمنان بگو او فقط به خاطر اسلام و امامش به جبهه رفت و شهید شد.

10- اینک هابیلیان برخاسته اند تا ریشه فساد را از زمین برکنند.

11- بارالها ، تو فرمان جهادم دادی و تکلیفم نمودی تا در مقابل دشمنانت بایستم. خود نیز یاریم کن.

12- خود شمع شدن در ظلمت و دریدن پرده سیاه جهل را انتخاب نمودم تا بسوزم و دیگران را روشنایی بخشم.

برگرفته از:یادنامه شهدای ناریان

 

  © 2006 www.naryan.com | Taleghan, Naryan | SMS: 3000722001892

صفحه اولاخبارآموزشیاقتصادی |گالری |ناریان درجهانیادیارانتماس با مادرباره مانقشه سایت